دانشجوی ترم صفری

اینجا اکثرا جور خاطرات روزای گندو داره میکشه . خیلی ناراحتم هم خیلی ناامید هم دیگه خوشم نمیاد یه ادم ترسو خجالتی .و تنب که تحمل روزای سختو نداره روزای عادیم تلف میکنه روزای خوبم هدر . چرا تموم نمیشه خدایا قراره چی بشه وقتی ادم هم روزای بدش ناراحته هم روزای خوبش بی حوصله 

من از هم از زندگی میترسم از هم مردن هم از این همه بی اعتقادی . پر حال بددد و در حال اشک ریختنم ک انصافا طنز جز روزمرم شده واقعا تشنمه خیلی تشنه ولی کی واقعا حس داره بره اب بیاره 

الان دارم غصه ی نمره هایی رو میخورم ک فردا نمیدونم با مدرکش چیکار کنم چون ب نظرم من اصلا توان. دفاع کردن از ادمیو ندارم وقتی حتی نتونی از خودت دفاع کنی البته یه سری بچه ها میگفتن از دیگران خیلی خوب دفاع میکنم هرچند ک برای خودم بلد نیستم:)

اسم این پستو باید میزاشتم به گلوله بستن خود عملا دارم رگباری خودمو هدف میگیرم