امروز از صبح تا الان سرکار بودم و خوب پیش رفت. تموم که نمیشه تا موقعی که من هستم ولی امیدوارم خوب پیش بره کتاب . کتاب قبلیمونم چاپ شد و عالی شدههه هرچند که کیفیت چاپا افتضاح شده.
دیگه سرکار ک خوب بود خواهرجانم مثلا دلسوز بهم زنگ زد کی میای و اینا. با هم خووب خوب بودیم تا پنج دیقه پیش ک دعوا کردیم اساسی! کلا چون اختلاف سنیمون کمه خیلی باهم دوستیم و رفیقیم و صمیمیم اما دعواهامونم ماشالله سنگینه اونم تیکه بندازه منم که هاااات میسوزونمممم دیگه

اینک تمام تلاشمو برای تموم کردن این کتاب عزیز کوفتی میکنم که تموم شه به همراه اهنگ زیبای فرصت شادمهر .
یه متن زیبایی ک به یادم اومد گفت که برای کسی که دوسش داری بجنگ اما نه برای دوست داشته شدن...
میدونی چیزی که از ارتباطای بسیار کوتاه مدتی که با ادما چت کردم اینه که جدا از کشش اولیه اصل ارتباط به سازشه اینکه دو طرف برای هم تلاش کنن تا اخلاقای هم دستشون بیاد یه جا تو سعی کنی که اونو بشناسی یه جا اون . یه جا تو از ناراحتیت بگی و اون توضیح بده یه جا طرف مقابل . چون واقعا به نظرم نیمه گمشده شاید وجود نداشته باشه و ارتباط جایی میتونه شکل بگیره که دو طرف غرور و رفتار های عجیب غریبشونو بزارن کنار.
من این سری که به نظرم طرف اوکی بود بار اول من پیام دادم و دیدم هیچ چیزی از طرف نیست با اینکه مثلا نشون میداد علاقمند هست :/ و بعد یکی دو روز که پیام نداد بلاک کردم و درجا بلاک کرد. واقعا مسئله شناخت نیازمند اینه دو طرف یکم متواضع تر و صبور تر باشن به خصوص خودم که وقتی ناراحت میشم نمیتونم خوب توضیح بدم و باید سعی کنم شفاف تر شم. امیدوارم بتونم بهتر شم. بریم سر آهنگ فرصت ...
( میخوام با تو یکی باشم
میخوای واسه تو کی باشم ؟
اگه تو اخرش باشی
میخوام تا آخرش باشم )
اگر خداوند متعال طلب کند قراره هفته بعدی بریم شمال ولی طراحی کتابم هنوز مونده قرار شنبه و یکشنبه سرویس کنم خودمو تا تموم شه.
دیروز که داشتم راه میرفتم تو خیابون داشتم به این فکر میکردم حتی وقتی ادم هیچی برای ناراحتی نداره باز یه چیز برای خودش درست میکنه یعنی با وضع مالی استیبل یه کار نرمال چرا من باید به این فکر کنم که عشق باشه یا نباشه ! اصلا این معقوله دست من نیست و باز هم یه حسی میگه که باید توی زندگی باشه ... :( و زمانی که من با افکارم دست و پنجه نرم میکردم یه ساختمون اداری ک قبلا توش کار میکردم اتیش گرفت من ندیدم و به حدی زیاد بود که ما که یه چهار راه اونور تر بودیم بوی دود و اتیش خونمون پیچید و یه اتفاق وحشتناک رو رغم زد و دیدم چطور میشه تو یک لحظه این دغدغه های معمولی نابود شه و نیازای اساسی در خطر بیوفته. امیدوارم حال همگیشون خوب باشه واقعا اگه یکی از عزیزان ادم در خطر بیوفته خیلی وحشتناک میشه
تاماممممممممممممممم پول نشست وکالتم دادم ایشالله بقیشم بخیر بگذره خدایا شکرت نصف نشدم هنووز😂💪🏻
امروز قراره ماشینو بفروشیم و من گناهک به ناممه و از استرس دیگه دارم نصف میشم حالم خوب نیست میخوام گریه کنم. این پول چیست که داشتنش استرسه نداشتنش استرسهههههههههههه😑😭😂
امیدوارم به خوبی و خوشی پیش بره . واقعا بدم میاد از ادمایی مثل ما که خجالتین و حتی حق مسلم خودشونو فک میکنن زشته بپرسن بابت مشخصات خریدار که طبیعیه باید پرسیده بشه بعدم داداشم گفت خب خودت پیدا میکردی اینم جوابش!
امیدوارم این به خوبی و خوشی تموم شه و پولش بخوره به حساااب تا هفته بعدی برم سراغ پروژه تعویض پلاک اون پژوی عزیز:/
ینی این هفته و هفته قبل فشار کاریم بود رسما دارم له میشم
حقیقتا الان در یک مرحله از زندگی هستم که دوس دارم در روح و جسم و ذهنم هیچ گرایش و کششی نسبت جنس مخالف نداشته باشه شاعر میفرماید کهههه تو این زمونه عشق نمیمونه عاشقی و عشق چیه وفا کدومه
راستش منم توانای برقرار کردن با آدمارو ندارم هیچ دعوا میکنم هیچ بقیم خوب نیستن هیچ .
بدتر از همه اینه ک کشش و تمایل به ارتباط هست دلم میخاد اینم نباشه و راحت باشگامو برم سرکارمو برم و رمان بخونم و بخوابم و برامممم مهم نباشه که تا ابد سینگل بمونم