این نیمه شب ازاوناس که فکر و خیال یه لحظه هم ارومم نمیزاره دلم میخاد بتونم بخوابم ولی خیلی وقته شب بیدارمممم و اصلا نمیتونم بخوابم شبا . استرس امتحانا هست از اونروم میگم مدرکمو بگیرم تهش چی ؟من تیپ و روحیاتم اصلااااا به وکالت نمیخوره . همینجوریش از قضیه ی خانواده کلی دلم گرفته. چن وقتی هس که کلا رو مود گریه نیستم ولی دلم میخاد الان فندک تب دارو بزارم عررر بزنم ولی خب فک نکنم با گریه اروم شم یعنی هنوز خودمو نشناختم که خدایی با چی اروم میشم . اینکه رمان میخونم ارومم میکنه اما این قضیه یکم موقتیه چون بعدش دوباره فکر شروع میشه . خدایا زندگی خیلیا داره تلخ میشه خودت مدد برسون دیگه چی بگم . کلی حرف حرف حرف تو مغزمه که دیگه بیان کردنشون واسم سخت شده .امیدوارم بگذره به خوشی بگذره ... :)
تاريخ : یکشنبه پنجم دی ۱۴۰۰ | 2:34 | نویسنده : من |