دانشجوی ترم صفری

دانشجوی ترم صفری | قلی

من
دانشجوی ترم صفری

قلی

امروز همو قراره ببینیم در واقع اولین تجربس  امیدوارم هر چی خیر هست پیش بیاید :)

.

.

خب اول از همه حس خوبی نبود بیشتر از همه ترس بود و ترس بود و ترس فقط ترسیده بودم با اینکه به رو خودم نیوردم اما ابجی ک خیلی حال کرد با هم خیلی شوخی کردن منم یکم میخندیدم و اینا داشتم از تو میمردم از ترس و استرس . حالم خوب نیست هم خجالت میکشم بهش بگم که نمیخوام ادامه داشته باشه هم نمیتونم با این حجم از احساسای تباه و بد کنار بیابیام حالم خوش نیست افتضاح شد حالا جدا از اون ک من سعی کردم حرفایی ک میزنه رو گوش بدم یه سری حرفاش جالب نبود میتونست اون حرفا رو تو جمع ما نزنه نمیدونم چرا گفت از این بوده که تا حالا تو جمع دخترونه حرف نزده یا واسش مهم نبوده . جدا از اونم یه سری شوخیا که البته همش مسخره کردن من بود 😅 خوب نبود :( اصلا خوب نبود حالم خوب نیست ناراحتم در کل آدم خوبی بود  اما من گند خورده بهم خجالت میکشم بگم ادامه ندیم این چندمین باره دوس ندارم ناراحت بشه منم اولش خیلی عصبی برخورد کردم سر اینکه دیر اومد اخه فک میکردم سرکار گذاشته و دوباره نمیخاد بیاد اون موقع ک اومد حتی ترسیدم منو بزنه در این حد ینی بد بود فاز من با اینکه ابجی کلی خوشش اومد و کلی خوش گذروندن من خوب نبودم 



تاريخ : پنجشنبه بیستم آبان ۱۴۰۰ | 16:58 | نویسنده : من |
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.