دانشجوی ترم صفری

تنهای تنها

من
دانشجوی ترم صفری

تنهای تنها

تنها تو خونم پام از بس راه رفتم فک کنم ابله زده خوابم نمیاد شدیددد گشنمه دوس ندارم غذا بخورم ولی دارم ضعف میکنم چشام خستس خوابم نمیاد روانی دارم میشمممم ولی ولی حالم خوبه سه ساعت از تنهایی رو فقط باهاش حرف زدم . از خدا میخوام اگه حضوری دیدمش ظاهررشم پسندم باشه چون نمیدونم حرفای امروزمون باعث شد احساس کنم منو میشناسه تا حدودی هرچند ک من هم معذب بودم گاهی اوقات و هم کلی استرسی .



تاريخ : یکشنبه شانزدهم آبان ۱۴۰۰ | 4:19 | نویسنده : من |
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.