خوشبختی محصول یه زندگی هدفمنده
زیبا بودددددد
دیشب با خانواده انیمیشن run gone wrong من مردممم واسش میتونم بگم بهترین انیمیشنی که بود دیدم فوق العاده اصلا نمیتونم توصیفش کنم یه جاهایی اینقدرخندیدم اشکم در اومد محوش بود عشق میکردم انگار همه چیزی که میخاستم توی انیمیشن بود چقدر جذاب بود خدایا دمشون گرم من مردم :)
با یه آدمی صحبت میکردم که هردو خیلی ظاهری از هم خوشمون اومد اما موضوع برای حرف زدنمون خیلییی کمه . و من واقعا رفتپ سرچ کردم ببینم چیا میشه گف تو چت ولی واقعا بعد پنج روز دیگه حرفی نداریم عملا .البته که همیشه میخونم ارتباطای دور نمیتونه جدی شه چون واقعا همه ادما نیاز دارن که همو حضوری ببینن یه ارتباط فیس تو فیس صحبت اینا باشه وگرنه صرفا چت و بیان احساسات با چند تا ایموجی چجوری میتونم نیاز ادمو به احساسات براورده کنه؟!
البته هیچ حس احساسی خاصی ندارم و واقعا یه جوریم و میترسم هیچوقت نتونم اصلا از کسی خیلی خوشم بیاد و عاشق بشم . منی که واقعا یکی از هدفام این بود که این حسو خوبو تجربه کنم هعی...ع
یه نظر سنجی بود یه سوال داشت که شاید خیلی به نظر چیپ و مسخرس . نوشته بود اگه به یکی خودکار بدین تا چه حد براتون راحته که پس بگیرین گزینه هاش از به راحتی تا خیلی سخت بود شاید واقعا سوال مسخره ای باشه اما من با تمام وجودم درک کردم چون بسیار ادم خجالتی هستم و وقتی چیزی به کسی میدم پس گرفتنش برام خیلییی سخته نمیدونین چقدر این رفتار اذیت کنندس اینکه ادم تو ساده ترین برخوردای اجتماعیش بمونه . دیگه سرزنش و کم شدن اعتماد به نفس ادم سر این چیزام به کنار :/
.
نرم افزار ورزشی ک ماه های پیش دانلود کردمو بالاخره پنج مرحلشو گذروندم ببینم سی روزه چه تغییری پیدا میشه :))))
فقط به همین پایبند بودم افترافکتو بازم چن روزی هست نرفتم سمتش اعصابم خورد میشه لپ تاپ هر سری یه داستانی داره منم کلا نحوه دانلود و نصب کردنام افتضاس اعصابم میرزد ب همممم درگیریای سطحی باید داشته باشم حتما :/
کاملا صبح و شبم برعکس شده و حتی از خستگی بمیرم هم شبا دیگه نمیتونم بخوابم
امروز بالاخره یه تکونی به خودم دادم تا فصل هفت اموزش افترافکتمو دیدم . اتاقم تمیز و مرتب کردم خودمم درست و حسابی مرتب کردم خلاصه امروز اوکی بودممممم. احتمالا دیگه چتو تا یه مدتی بزارم کنار چون این چن وقت آدمی که بتونم باش مدت زیاد چتکنم و خیلی حس خوبی داشته باشم پیدا نکردم . به نظرم شاید از اینجا چیزی در نیاد و داشتم فک میکردم پس از کجا در میاد...
.
.
.
دیشب اینارو نوشتم که یهو هم میخاستم پست کنم نت زارت رفتتت امروزم که داره میشه فردا فعلا فقط یه صفحه مشق زبانووو کامل کردم اگه خدا و خودم همکاری کنیم دو صفحه میکنم که هشت صفحه میمونهههه . افتر امشب کار نکردم اصلا رفتیم بیرون و طبق معمول داشتیم با خواهر بازی میکردیم تو گوشی یهو دیدم یکی بالا سرمونه دیدم یه پسر بچه بود داره نگامون میکنه دیگه من خیلی معذب بودم گفتم حاجی بیا توام بازی خلاصه از ما بهتر بود خواهر هم که وقتی در رقابت میگیره پرتلاششش میشه و بدین صورت که من فقط از ربات بردم و سوم شدم پسر بچه دوم و فاطمه اول .
طبیعتا اگه پسر بچه نبود و بزرگ بود دعوتش نمیکردم یا حتی اگه درخواست بازی میکرد هم قبول نمیکردم ولی خب به نظرم باحال میشه یهو بازی کنی هرچند خجالت این اجازه رو نده🗿
Life doesnt stop for any bodyyyyولی من همچنان چار روزه از امتحان گذشته و در حال استراحت و لش مطلقققق بودم و هر شب بیرون تو این هوای کباب پزون و جهنمی :) نمیدونم چرا اینقدر شروعش سخته و تنبلم خیلی وحشتناکه
به طرز عجیبی نمیفهمم چی میخونم!!!
تامین مالی تروریسم و جعل و تخریب و ... پنج ساعت دیگر امتحان می باشد من هیچ من نگاه ... خوبه باز حداقل کتاب قانون عزیزو دارم فردا ساعت هفت و نیم رسما پایان امتحاناته و نفس راحت . درس نخوندم خیلی این دوران ولی واقعا اذیت میشم میبینم که چقدر سخته و خوندنش واقعا غیر قابل تحمله این ترمممم
یه چیزی خیلی بددد حالمو گرفت یه سری خواسته هایی که دارم دقیقا هموناس که پارسال داشتم یعنی عملا یک سال چه غلطی میکردم البته میدونم که گرافیکو خب طبیعتا پیشرفت کردم اما نه زیاد تجربه کار یا اشنایی داشتم اما خب اونم کم نمیدونم به نظرم سرزنش کردن کار درستی نیست ولی خب واقعا وقتی ادم بر میگرده میبینه دقیقا دغدغه ها و مشکلاش دقیقا همونای قبله خیلی حس مزخرفی داره یعنی تلاشت واس خواسته هات پشمک بوده با اینکه واس کار کردن قلبم و ذهنم یه تایمایی به معنی واقعی با عرض پوزش جر خورد از استرس و اضطراب و کار
امیدوارم امسال پیشرفتم خیلی بیشتر باشه البته بازم فک میکنم ک بی انصافی کردم من پارسال درامدم اصلا عدد خاصب محسوب نمیشد الان حداقل میشه بهش گفت درامدخلاصه تنبلی ناامیدی افسردگی ترس خیلی زیاده ولی سعی میکنم جا نزنم هرچند که کلی اضطراب و ترس بریزه تو کلم میرم جلو اول از همه بعد امتحانا میرم تو کار ساحت رزومه و یادگرفتن هرچی ک باید انجام شه
دیشب و پریشب کامل یللی تللی بود و فاطمه کوچولویمان بالاخره از بجنورد بازگشته بوددد بچم اینقدر پشت هم امتحان داشتن دیگه خیلی فرصت تفریح نداشت وگرنه کلا فک کنم از این بابتا بجنورد بهتر از اینجاس یام چون اینجا شهرخودمونه اینطوری راجع بهش فک میکنیم البته بقیم همین نظرو دارن🙄😂🗿
فردا و پس فردا و پسون فرداش امتحان دارمممممم :))))امادگی هزاران درصددددد و فقط میخام که تموم شن البته با خوشی و خوبی هم تمام بشه که چه بهتر!!!!
کلی کلی این روزا فک کردم راجع به اینکه ارشد چی بدم رشته های انیمیشن و تصویر سازی عشقننن ولی ازمون عملیش برام غوله غول :)
یادمه تایمی که واس کنکور بود قبلش چقدر عاشق موسیقی بودم و دلم میخاس موسیقی بخونم یا یه تایمی عاشق روزنامه نگاری بودم و حتی وقتی دیدم که دانشگاه صداسیما استخدامی داره چقدر برام جذاب بود اخرشم عشق دانشگاه زد ترکوند منو طوری که انتخاب رشتمو به فنا دادم😂😂🗿👩🦯طوری که منی که اصلاااا نه در فاز حقوق بودم نه علاقه داشتمو نه حتی بهش فک میکردم الان ترم شش حقوق باشممممم دست خوش دنیا دست خوشششش.
اما در نتیجه الان حداقل میدونم واقعا به گرافیک علاقه دارم و رشته های این فاز بیشتر بهم میخوره هرچند اگر چه نقاشی ام خوب نیست اما حتما بعد امتحانا بیشتر و بیشتر تحقیق میکنم مخصوصا رشته خفن و جدیدی که تازه پیدا کردم این رشته دقیقا اون چیزیه که میخوام ان چه همه خوبان دارند این رشته یه جا دارهههه
خب فعلا باید ایین دادرسی مدنی جزای اختصاصی و بقیه رو در یابم که بسی دهنم سرویس می باشد با این حجم از نخوانده ها و تنبلی عااا راستی مامان بهم توصیه کرد دیگه امسال پاشم اشپزیو یاد بگیرم حداقل به خاطر خودم🗿😂 قراره برنامم باشه حتما امیدوارممممم