خب وسط افتاب شدید در انتظار واحد .
امتحان فوق العاده بود 😂😂 سوال اول هشت خط نوشتم سوال هشتم رو یک خط 🗿 یعنی فوق العاده بود همش میخندیدمممم گویا وضع بقیم خیلی متفاوت نبوده ان شالله برم خونه یکم استراحت و بعدم متون حقوقی اونو بایدددد خوب بدم
ساعت هشت صبح امتحان اولمه براش پنج صفحه خوندم که نفهمیدم چی گفتم🌝🌚
الان میخام بشینم بخونم ببینم کی تموم میشه که بعدش امتحان بعدیم ساعت چاره بعد ک بدم تازه فرداش و پس فرداش و فرداش امتحانه🗿🗿
سلطان بیخیالی و استرس توامان با هم
الان خوابم گرفت ولی خدایی 😂امیدوارم که واقعا بشینم بخونم و این ترم معدلم اوکی باشههههه
ای دختر چرا اینجایی؟؟ چون فردا دوتا امتحان دارم و با وقت خیلیی کم که البته خیلی بهتره چون من تایمم زیاد باشه هدر میدم اینجوری که فشرده میزارن پا میشم رمان بخونم وقت بدن دیگه چی میشه !!!!
یکی بهم یاد داد که برای اینکه اینقدر دور نشم از خدا که البته کلا مباحث معنوی و اینا خیلی خیلی خیلی دور شدم میگفت یه فترچه ور دار و شکرگذاری انجام بده بابت هرچی که داری و هرچی کمیخای برسی . و داشتم به حرفاش فکر میکردم که چقدر خوبه اینکه حداقلش ادم یکم چیزای خوبی که دوربرش داره رو ببینه کارا خوبشو ببینه مدام سر هیچوپوچ خودشو سرزنش نکنه . منی که هرچی میشه هی خودمو دست کم میگیرم و قبول ندارم .
یه مشکلی که هست اینکه دوس دارم یه ادمیو پیدا کنم که باهاش حرف زیاد داشته باشم و ارتباط قشنگ ولی همش هرکی ک بیاد فک میکنم ایا واقعا این همونی که میخوامه ایا علاقم بهش شدید میشه ؟ نمیدونم هر ادمیو ک میبینیم خوبیا و بدیای که داره تو ذهنم میاد و هی میگم ایا میتونم در اینده بدیاش کمرنگ شه به چشمم میدونم اینو هیچکسسسس چه خودم چه بقیه قطعا قطعا کامل نیس ولی نمیدونم باید چجوری انتخاب کنم این دیگه واقعا داره مسئله میشه یه موقع میگی اره ادمی نیس که باهاش حرف بزنی باش حالت خوب باشه اما یع زمانی میبینی ادمش هست ولی تو مدام تو ذهنت کلنجار میری که ایا این ادمو میپسندی یا نه ایا مثلا همه چیشو دوس داری ولی یه اخلاقش بده ایا باید بزاری کنار بری دنبال یکی دیگه ؟ اگه بعدا همون اخلاق برات وحشتناک شد و متنفر شدی ازش چی ؟؟
تا حالا ک نرفتم مشاوره ولی انصافا سر این موضوع هم شده باید برم .ولی باید حتما خواسته و قدردانیارو حتما بنویسم
تو این چار روزی ک خانواده نبودن حتی اشتباهی هم مسیرم به سمت گاز نخورد😂 چون من بدون مامانم دست به کبریت و گازنمیزنم :))))))))
کلا تنها چیزی ک خودم درست کردم این چن وقت ماست نعنا بوددد که شور شد دوغش کردم 😂👩🦯
امروز با یکی صحبت میکردم بهم گفت چقدر نوع حرف زدنم انرژی میده و گفت ک کلی انرژی گرفت و واقعا جملش یه حس خفنی داد
به فاطمم که زنگ زدم و باش حرف میزدم یه دفعه گفت چقدر به حرفات نیاز داشتم و من واقعا خداروشاکرم ک بعد مدتی این حس خوب به من داده شد اینکه بودنم حس خوبی به بقیه بده این حسو دوس دارم
خورد و خوراکم اینقدر خوبه یه کیکو ک نصفه ول کردم یه اسنکو به سه وعده تبدیل کردم هنوزم تموم نشدم ولی یه دلستر و ساندیس خانواده رو یه روزه تموم میکنم امتحان فردا خیلی کمه حجمش سر همون کلی تنبل بازی در میارم یه خط میخونم یه ساعت میرم دراز میوفتم تازه منییی که نه اصلا اهل سریالم و فیلم و اخرین سریالی که دیدم مربوط میشه به امتحانات ترم قبل دیشبم یه سریال جدید شروع کردم یعنی چی باید گف به این بشر !!!!!!!!!!!!!!!!
زندگی به چه درد میخوره انصافا هدف زندگیو باید چجوری پیدا کرد ...
واقعا زندگیچه ارزشی داره وقتی ادم ده سال پیشم موقعی ک مدرسه میرفتیم حالمون به هم میخورد الانم یه جور دیگه بعضی وقتا مزخرفه میدونم شاید نحوه زندگی کردن من نوعی مزخرفه ولی چجوری باید سبک درستشو پیدا کرد باید گشت و دنبال کرد و فهمید من میخوام بعد امتحانا برم شمال وقت نمیکنم 😐😂😐
شب که بیرون رفتم خیلییی هوا گرم بود بعد یک ساعت و اینا یه بارون قشنگ اومد🥺🥺🥺 چقدر بارون خوبه اگه دیر نمیشد قطعا بیشتر میموندم و میگفتم گور پدر امتحان😂👩🦯اسنک گرفتم الان هم اسنک دارم هم قرمه هم کوکو باید انتخاب کنم کدومو امشب بخورم. دلستر و کره و ماست و خامه شد شصت تومن :)))))
تا دقایقی دیگر خانواده به سمت دریا از منزل خارج می شوند بدون عزیز دردونه یعنی من :/ :(: و من قراره دومین تنهایی طولانیو رو تجربه کنم تا جمعه i cant belive it . هم هیجان انگیزه همکمی ترسناک 😐😂 .
امیدوارم که کلی کیف کنن و دریا رو بدون من تجربه کنن . خدایا بهم قول بده ک قراره بعد امتحانا بترکونم نه ؟؟؟!!!
یه چیز جالبی که هست حتی وقتایی که ادم مدت زیادی هم با خودش تنها باشه اخرش نتونه خودشو بشناسه گاهی وقتا اصلا بلد نیستم خودمو و نمیدونم چجوری اروم کنم خودمو و اصلا چرا دیگه اینقدر سخته برام ارتباط داشتن با بقیه و چرا پیش نمیاد ؟؟!!!ااینا بخشی از سوالات بی پاسخن ...
ای دختر امروز راچگونه گذراندی ؟
پیچاندن اقوام گل برای اینکه منو ببرن باغ . شدیدا تمایل به تنهایی دارم مخصوصا ک ابجی جان هم دیگه بجنورده ...
و یکمی درس خواندن به مقدار اندک
تهش چی تهش گم شدن تو پیجای خوشگل و شکیل بقیه :(چقدر بدم میاد اینکه بعضی وقتا تایمای خیلی زیادی رو غرق میشم تو دنیای بقیه و فک میکنم چقدر خفنن و کول و باحال و شاخن هعی خدا
همش دارم با خودم غر میزنم که دوسندارم تنها باشم اما ن با هرکی!!!! خیلی خیلی خیلی زیاد مهمه برام ک قراره با چه ادمایی پر شه
اگه خدا بخواد شاید شاید شاید یه دستی هم به خانه بکشم ولی قول نمیدم :))))
امروز که رفتم خیابون همه جا تاریککک بود برقا رفته بود و فقط با نور ماشینا روشن میشد یه حس عجیب و جالبی بود و تا حالا تو خیابون تجربش نکرده بودم خیلی جذاببب بود و امشبم هیچکی خانواده رفتن و باغ و من تنهام رفتم برای خودم همبر گرفتم با نوشابه و ابمیوه ی ۱۵تومنی 😂👩🦯خیلییی خوشمزس .
دیگه اینکه موقعی که میخواستم ساندویچ بخرم یه اکیپ پسر کنارم بودن داشت میگفت من اگه پسر دار شم تو بیمارستان ولش میکنم فقط دختر میخام خیلی برام جالب بود حرفاش میگفت تو خانواده ما مامانم بیشتر از داییام به پدربزرگ مادربزرگم سر میزنن و هواشونو دارن و کلا میگفت دخترا وقتی بزرگتر شن هم با وفاترن ولی به نظر من هم پسر هم دختر جذابیتا و نازی و بدیای خودشو داره ولی واقعا نمیدونم به دنیا اوردن یه بچه تو این دنیا مخصوصا تو این کشور و این وضعیت مزخرف اشغال کار درستیه یا ن!!!
امروز یکی از اشناهای بابا واس خواستگاری زنگ زد سی سالششش بود طرف چه وضعشه اخه حالا من ک کلا به مامان میگم همیشه رد کنه ولی حداقل یه کیس مناسب باشه دیگه عاقا یعنی چی 😿😂
یکی از فالورام عکس دانشگامونو گذاشته نوشته قشنگ تر از دانشگاه منم هست نه والا نیست بیابونننن😑😂خلاصه میخوام بگم واقعا بستگی به نگاه و دید ادم داره یکی میگه قشنگ تر از اینجا نیست یکی میگه این بیابون کجاس حالا البته شاید چون سر ظهره و الان در کتابخونه هستم این چیزا زده به مغزم ولی واقعا بستگی داره ادم چه دیدی داشته باشه و با کجا و چیا مقایسه کنه . البته ادم باید سعی کنه از چیزایی ک داره لذت ببره وگرنه حسرت نداشته ها و اینا کله ادمو میپوکونه تو کتابخونه چسبیدم به کولر ولی انصافا فضاش خوبه اما متاسفانه ک حس درس نیست ان هم آیین دادرسی کیفری :)
https://uupload.ir/view/hh_oqho.mp4/
این لینک ویدیویی ک درست کردم :)
شنبه خواهرجانو بردیمش بجنورد به نظرم شهر قشنگ و گوگولیی بود و تنها مشکلش آبشه . ولی در کل به نظرم شهر خوبیه امیدوارم این چن روزو کلی حال کنه دور از خانه و کاشانه. شنبه صبح ساعت ششو نیم صبح راه افتادیم شش و نیم عصرم برگشتیم یه سفر دوازده ساعته با کلی مناظر دیدنی بش قاراداش و بابا امان و پارک شهرشونو و خونه یکی از دوستان
یکشنبه هم فقططط خوابیدم و شب رفتم بیرون و یه طراحی کشیدم و با ترکیب اکولایزر و این حرفا با یه اهنگ خفننن درستش کردم وسطش سر یه اتفاقی همینطوری هم اشکام میریخت هم درست میکردم فقط خداخدا میکردم اون لحظه کسی وارد اتاق نشه اصلا دوس ندارم جلو خانواده گریه کنم چقدر بده ک ادم گاهی ضعیف میشه .
ولی انصافا اسکار خنک ترین و بی هیجان ترین دوران دانشجویی تعلق میگیره به ما :)
همه تصوراتی که از دانشگاه و دانشجوداشتم و اکیپهای باحال و دوستیای جذاب واقعا اونجوری نبود :/ حتی اگه بیشتر هم طول میکشید و فقط یه ترم حضوری نبود هم به نظرم همین بود ترم بعدی که حضوریه مثلا میخواد چه گلی به سرمون بزنه ! فقط ادمارو میبینی و از کنارشون آدم ردمیشه . کاش میشد اصلا خیلی یهویی آدم با یکی صحبت کنه یا خیلی یهویی با یکی بره بیرون چیزی بخوره البته من کلا یه چیز موقتیو دوست ندارم ولی خب به نظرم میتونه تجربه ی جالبی باشه برای منی که از این لحاظ تجربم در حد خط فقره اصلا روزایی که میرم کتابخونه و میبینم چقدر اکیپ هستن و میخندن چقدر حس میکنم یکی از چیزایی که خیلی دوست داشتم و هنووووز محقق نشده همینه دوستی با آدمایی که حال کنم باهاشون داشتم فک میکردم حتی اگه ارشد یه شهر برم و همین داستان باشه اگه از این هم تنها تر شم و حتی دیگه رفیقای خودمم نباشن چی ؟؟اونجوری داستان مفتضح تر نمیشه اونجا که خیلییی تنها تر هم میشی ؟
کاش حداقل بهش فک نکنم و حسرت نخورم اینکه به یه چیزی نرسی و همش حسرت داشته باشی خیلییی حس مزخرفیه . آدم یا باید دوست داشته باشه و داشته باشه یا کلا اهل ارتباط نباشه و درون گرا باشه و لذت ببره . من الان دقیق در وضعیت از اینور رونده و از اونور مونده .
بعد سفر تنهایی ک داشتم و انصافا لذت هم بردم خیلییی دلم خواست ارتباطم با آدما بیشتر شه . چت میکردم اما چت به نظرم گاهی وقتا واقعا نتیجه ای نداره. یا باید همشهری باشه که حداقل امید به دیدار باشه که خب همشهری که بتونم خیلی باش حال کنم و اخلاقا و قیافشو همه چیش برام جالب باشه نبوده یام از شهرای دیگه بوده که خب حداقل واس الان اسمش لانگ دیستنسه که اصلا خوشم نمیاد
من شاید واقعا تنها هدفم از ارشد گرفتن واس سال دیگه رفتن به شهر دیگه و ارتباط با آدما باشه وگرنه که هدف دیگه ای ندارم چون انیمیشن سازی و گرافیک و اینا بخوام ارشد برم واقعا آزمون عملیش برام ترسناک و شدیداً هضم نشدس
فردا هم امتحان شفاهی دارم و به شدت کم خوندم :) اینجانب دانشجوی بسیار تنبل و داریم با چاشنی اندکی ناامیدی
خوشم میاد کلا اکثر ادما وقتی حالشون بده میان بلگفا رسما شده محل خالی کردن غرغرها البته اگه واقعا ادما با نوشتن و حرف زدن حالشون بهتر شه که خب عالیه
حالم یهو خیلی بد شد امشب باید تحویل بدم موشن گرافیکمو تقریبا کامله باید سرهم کنم امیدوارم که چیز خوبی از اب در بیاد
دلمم یهو درد گرفت نمیدونم چم شد اخه وقتش نیس
فردام امتحان دارم 😁😁هیچیم نخوندم با افتخارررر فعلا اینو تموم کنم بعد سر وقت اون هم میرم انشالله :)
بچه ها گروه تقلب زدن نمیدونم بمونم یا ن فککنم نباشم بهتره چون عملا ک هیچی نخوندم و البته فراموش نمیکنم ک خاطره ی خیلی بد از تقلب دارم :/