این هفته یه تابستون کوچولو داشتم هر روزش بیرون بودم هم دوچرخه سواری رفتم هم پیاده روی هم واس اولین بار خودم تنها رفتم واس خودم کفش خریدم 😎😂 به زور بهم یکم تخفیف داد لعنتی تازه داشت گرون ترش میکرد 😐🥺
دیروز روز باحالی بود بیشتر حس اجتماع بودن کردم چون همیشه هر وقت میرم بیرون با هندزفریمم و راهمو میرم ولی دیشب اتفاقای هرچند کوچیک و بامزه ای رخ داد و دوس داشتم با اینکه تنهاییمو به شدت دوس دارم ولی تو اجتماع بودن و اجتماعی بودنو کاملااا میپسندم ! :) امروزم منو فاطمه با همکاری هم امتحان زبانشو دادیم فردام من امتحان جزا دارم قصاص و دیه و حد و تعزیرو خوندم اگ تا فردا یادم بمونه بریمممم بخونیمم بای بای
تاريخ : سه شنبه هشتم تیر ۱۴۰۰ | 14:7 | نویسنده : من |