دانشجوی ترم صفری

دانشجوی ترم صفری | فروردین ۱۴۰۲

من
دانشجوی ترم صفری

{"stats":{},"log":{"loglevel":"none"},"policy":{"levels":{"8":{"handshake":4,"connIdle":300,"uplinkOnly":1,"downlinkOnly":1}},"system":{"statsOutboundUplink":true,"statsOutboundDownlink":true}},"inbounds":[{"tag":"socks","port":10808,"protocol":"socks","settings":{"auth":"noauth","udp":true,"userLevel":8},"sniffing":{"enabled":true,"destOverride":["http","tls"]}},{"tag":"http","port":10809,"protocol":"http","settings":{"userLevel":8}}],"outbounds":[{"tag":"proxy","protocol":"vless","settings":{"vnext":[{"address":"31.40.4.228","port":12400,"users":[{"encryption":"none","flow":"","id":"44e70c92-9468-453d-c3ad-240d8cfb7c16","level":8}]}]},"streamSettings":{"network":"tcp","security":"none"},"mux":{"enabled":false}},{"tag":"direct","protocol":"freedom","settings":{}},{"tag":"block","protocol":"blackhole","settings":{"response":{"type":"http"}}}],"dns":{"servers":["8.8.8.8"]},"routing":{"domainStrategy":"Asls","rules":[]}}



تاريخ : یکشنبه بیستم فروردین ۱۴۰۲ | 13:56 | نویسنده : من |

گشنمه

تا الان نه دقیقه انتظار برای مثلا خواستگاری ک حتی خودمم تمایل نداشتم الانم با کیف سنگین منتظر حاج اقا می باشم دیگه چون شهر بزرگه و و احتمال ترافییک هست تا شش و بیست و پنج میمونم بعدش بای بای پ ن ۱:خب حاجی قرارو اشتباه گرفته بوده و گفت تا چند دقیقه دیگه میام الانم سی و هفت دیقس اینجام ولی حالم اوکیه ولی گشنمههههه

تاريخ : چهارشنبه نهم فروردین ۱۴۰۲ | 18:11 | نویسنده : من |

همچنان در راه مصاحبه

خب اینسریم کلی رگباری رزومه فرستادم و دهنم تا شب سرویسه بدو بدو از اینور به اونور خسته ی خستم تازه از راه اومدم . با یک نفر یکم چت کردیم کلی گفت ک همو امشب ببینیم دقیقا همین امشب ک‌من کلی جنازم میگم حاجی خب بزارش فردا کلی هم لج میکنه و میگم پرویی میگه پسر باید پرو باشه 😐😂 به نظرم درسته بیرون رفتن یه چیز خیلی طبیعیه ولی تحت فشار گذاشتن یه آدم واقعا منطقی نیست مخصوصا کسی که ترس داره . از مصاحبه هم چشمم ترسیده شده ک باز این همه الکی هلک هلک اومدن اینجا و دوباره هیچکدوم تایید نشم دیگه واقعا حس و حالم ته کشیده تنها چیزی ک میخوام الان کار کردن و اندکی حس مفید و مستقل بودنه اینجوری ک همش برم بیام فقط پول رفت و آمد میدم بدون اینکه ذره ای خوش بگذرونم خیلی دوس دارم اینجا بتونم با کسی آشنا شم ولی هم ترسش هست هم اینکه با هرکی حرف میزنی هی حس خوبرو پیدا نمیکنی یا از چهرش خوشت نمیاد یا اون از تو خوشش نمیاد خلاصه به چیزی میشه ک نتونی یکی پیدا کنی

تاريخ : دوشنبه هفتم فروردین ۱۴۰۲ | 7:29 | نویسنده : من |
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.