دانشجوی ترم صفری

دیروز اولین امتحانو دادم امیدوارم پاس شم خیلی نگرانم از این استاده اصلا دلم نمیخاد داستان شه این ترم تموم شه کارشناسی شوت شه فقط...

چارسال واقعا غم انگیز همش با خودم میگم چه تصورایی از دانشگاه داشتم و چیشد ...

اینروزا ک طبق معمول خوب نیس دیگه شرایط جامعه .

ادمارو که میبینی همه راه میرن عین روال سابق خیابونا دانشگاه اما ذهن و روح هممون خط و خطیه غمگینه یام سعی میکنیم برا چند ساعت کلا فراموش کنیم چی داره سر ما و سرهموطنامون میاد

دقیقا سال ۹۸ اولین امتحانای کارشناسی اون همه نخبه پر پر شدن چن شب پیش کلیپاشونو میدیدم چقدر قشنگ بود پر از امید و انرژی که یکی از دخترا عروسکاشو تو هواپیما گذاشته بود و میگفت اینا یادگاری بمونه برام از ایران

چقدر راحت میشه زندگی آدمارو ازشون بگیری و به هیچ‌جات نباشه

چقدر عجیبه

این عدالت کجاس کی قراره بیاد اصلا چه شکلیه دنیای دیگه واقعا میتونه پاسخگوی این همه بدی باشه ؟!این همه ظلم و جنایت در برابر این جوون

چه روزای بدی رو داریم تجربه میکنیم

الانم به جای درس خوندن بلاگفای بقیه رو میخوندم :/

ولی امثال من هم دوس دارن با یکی باشن و دوست داشتنو تجربه کنن هم متنفر از هرچی رابطه های الانن و میترسن و نمیتونن اعتماد کنن عمیقا هر روز تمرکزم روی ویژگی های بدم داره عمیق تر میشه

قبلا از اینکه لاغر بودم مشکلی نداشتم اما تاثیر حرف به خصوص خانواده خیلی روم اثر گذاشت مخصوصا اینکه تو ایران توپر بودن خیلییی جذابه در صورتی تو‌کشورای خارج همه کشته مرده اینن لاغر شن تا مدل شن . من ک میخوام کارشناسی تموم شه برم دنبال باشگاه و گرافیک

اما خسته شدم از این حجم دوست نداشتن خودم و کمبود اعتماد بت نفس

دیگه از این کلمه های تکراری حالم بهم میخوره اما هر روز همینه

شنبه رسما امتحانا شروع میشه و یک بهمن رسما تمام

امیدوارم ک تموم شه و پاس شم همروووو مخصوصا این مدنی لعنتی ک واقعا اخذ به شفعه مزخرفه:/

دیشب باز به خواستگار زنگ زد احتمالا امروزم زنگ بزنه شاید این سری حالا مامان طرف بیاد خونمون ک البته قطعا بعد امتحاناته .

کلا خواستگاری رو خیلی باش حال نمیکنم ولی حتی دوستیایی ک من دارم میبینمم چنگی به دل نمیزنه .

پینشهادای الان خیلی صریح همراه با سکسه و این خیلی عجیبه و برای من حس خوبی نداره کلا نمیشه یه رفاقت و یه رل درست حسابی پیدا کرد یا من نمیتونم

ولی خب خواستگاری رو بالاخره باید امتحان کرد هرچند واقعا خوشم نمیاد از این نوع سبک اشنایی:///

امروز رفتم همون کتابخونه ای ک واس کنکور میخوندم موقعی ک داشتم راه میرفتم واقعا فک میکردم چارسالللل دانشگاه واقعا چجوری گذشت و اصلا چقدر مفید بود ؟! شاید جذاب ترینش همین بود ک وارد گرافیک و این فضاها شدم و خب قطعا کرونا هم باعث شد پیشرفتم بیشتر باشه هرچند ک از تنبلی هرچی بگم کم گفتم ...

ولی واقعا موقع هجده سالگی با خودم میگفتم ارع دانشگاه میری با کلی اکیپ خفن اشنا میشی و کلی ارتباطات قوی میگیری اما چی شد :)

هیچی عملا هیچی دو سه تا تجربه ی الکی و مدت کوتاه و صرفا اشنایی مسخره

اینکه آدم درستی پیدا نکردم هست اینکه منم آدم عجیب غریبیم هست اما چرا واقعا هیچ پیشنهادی تو دانشگاه نبود ؟

به نظرم اونجا خیلی فضای قابل قبول تری برای پینشهاد هست تا جاهای دیگه .

حداقل اگه یکم دوس داشتنی تر و اجتماعی تر و خوشگل تر بودم شاید بیشتر مورد میبود 😂😑 و دست آدم باز

هعی گاهی وقتا به نظرم خودم خوشگلم گاهی وقتام خیلی حس بدی دارم نسبت به خودم .

انگار که اکشنای ادمای تو اجتماع برام ملاکه ک زیبام یا ن

زندگی فقط پر شده از حسرت و روال به شدت تکراری

تو مسیر کتابخونه به خونه

یه خانومه ای بود با پسرش از مدرسه میومدن قشنگ سر بچش داد میکشید ک ابرومو بردی و .. خوردی و اینا چارده گرفته بود ک غلط کردی برات نمیدونم معلم خصوصی گرفتم اون... خورده

خدایی ادم بچه میاره اون بچه ناخواسته هم پاش به دنیا باز میشه

۹۰درصد زندگیشم صرفا به امتحان و بازخواست و دعوا و شکستای پی در پی گذرونده میشه

یه جاشم یه دختر و پسر باهم بودن ک تیپ خیلی قشنگی داشتن و سوختمممممم😂

بقیشم ک پر بود از تینیجر و حس پیری کردم ک چرا یه پسر همسن اون دوروبر نی 😑😂

همین.

این هزارمین باره ک میگم کاش اصلا دیگه هیچ تمایل به جنس مخالفی نباشه و اصلا کلا کلمه عشق از لغت نامه ذهنم پاک شه

این چن روز اومدم خوابگاه بچه ها تو بجنورد شهر خوبیه اما خیابوناش وقتی شلوغه همه بهت تنه بزننن بد میزنناااا😑😂

اینقدری ک پسرا تنه زدن به شونم امشب تو کل زندگیم نخورده بودم :/

ولی خیلی متوجه شدم که چقدر برای بعضی پسرا نقش بازی کردن راحته و ده ها رل داشتن براشون طبیعیه به راحتی هندل میکنن البته دختر این مدلیم داریما اما پسرا خب چیزی ک دارم میبینم همینه ک ۹۹/۹۹۹۹۹۹۹۹۹درصد صرفا صرفا صرفا صرفا دنبال رابطه جنسین همین عمیقا ناامید اما همچنان نمیتونم بهش فک نکنم و حسرت نخورم از اینکه چقدر قشنگ میشد یه آدمیو میتونستم دوس داشته باشم

یکی از اشناهامون ک همسنمه و کلییی باهم اوکی بودیم و همیشه حرفامونو میزدیم و حتی اصلا خبرای ازدواجای بقیه رو میورد با یه استوری عجیب غریب پریشب فهمیدیم که بعله خبریه :)

کاش منم بتونم یه آدم خفن پیدا کنم هعی هعی هعی هعی هعی