دانشجوی ترم صفری

دانشجوی ترم صفری | شهریور ۱۴۰۰

من
دانشجوی ترم صفری

تاریکی

کلاسای ساعت هشتم داره شروع میشه و من به جای اینکه زودتر بخوابم دیر تر میخوابم الان تو سالنم تاریک تاریک با اهنگ قربونت برم الهی مهدی جهانی و علیشمس یادش بخیر چقدر دوتایی که بودم اهنگاشون ترکوند . بالاخره آدما ممکنه از هم جدا بشن از حوزه کاری اما قشنگ ترین چیزش برای من اینه که مهدی جهانی همیشه تولدای علیشمس و تبریک میگه البته این یه چیز سادسا ولی به نظرم خیلی قشنگه اینکه اگه ادما از هم جدا میشن باز هم برای هم ارزش قائل شن و با احترام رفتار کنن .

و بالاخرههه شونزده ویژگی عشق هلاکویی رو تموم کردم عشق باید بیاددد اینورررر ولی خدایی باید تمرین کنم رو‌خودم سر این مسئله که موفقیتای بقیه برام خوشحال کننده باشه و حتی خودم یه جایی کمکشون کنم اینجوری همه باهم رشد میکنیم و این خیلی قشنگه چه بوی غذایی پیچید نصف شبی وسط عرایض ارزشمند مننننن

 

 

 



تاريخ : سه شنبه سی ام شهریور ۱۴۰۰ | 2:26 | نویسنده : من |

طنز من

امروز میخواستم بزنم رو دنده ی طنزو کلی حال خوب داشتم یه جوری عین حباب ترکید ک الان نمیتونم اشکامو کنترل کنم بدیش اینه تو اتاق تنها هم نباشی مجبور باشی تو اتاق تاریک بی صدا اشکارو بریزی جدی شکنجسااا الان دارم هم اشک میریزم هم زر میزنم اینم از طنز امروز واقعا گاهی اوقات احساس میکنم حسای من به جای وارد شدن به قلبم مستقیم میره سطل اشغال. اصلا همه احساساتم اشغالی بیش نیستن فقط باعث غصن و شاید مدت کمی شادی تف بخوره تففففف چجوری میتونم اینقدر افتضاح خودمو بشکونم چه قدر قدرتمند ادم میتونه خودش خودشو بزنه زمین دلم نمیخواد این اراجیفمو دوباره بخونم خدایی 😂من از اون ادمام ک خالی نمیشمممم با حرف هعی شایدم حالم بهتر شه دلم میخواد فردا عصر برم دوچرخه سوارب زار زار گریه کنم ک‌البته نمیشه جلومو نمیبینم ولی نمیدونم دوس دارم برم یه جای خلوت با صدای بلند گریه کنم هیچکی نباشه هیچکی همینقدر ارزوهام اشغال و کوچیک شدن همینقدر داستان طنز ما به پایان رسید 



تاريخ : یکشنبه بیست و هشتم شهریور ۱۴۰۰ | 0:35 | نویسنده : من |

ادب حکم میکنه فوش بدی

نوشته بود بعضی وقتا ادب حکم میکنه ک فوش بدی به نظرم خدایی یه جاهایی کاربردیههه ولی خدایی این کرونا خوبیش این بود کلییی ادم و نخارشون بودی و نبینی الان حس بدی ندارم به کسی‌ یه رفیق داشتم دو سال باهاش دبیرستان بودم به شدت دختر گلی بود ولی نمیدونم چیشد ک یه بار پیامامو سبن نکرد بعد اونم به طور خودکار کاملا رابطه ی ما قطع شد امشب داشتم اهنگای روزبه بمانیو گوش میکردم یادش افتادم اون منو اشنا کرد یادمه باهم دوتایی یه پاتوق داشتیم همیشه میرفتیم اونجا خیلی دلم براش تنگ شده ولی من همیشه میترسم از اینکه من پیش قدم بشم نمیدونم چرا 

یه پستی از لیتو دیدم با اینکه اصلا دنبالش نمیکنما 😶😂ولی تو یه پستی دیدم نوشته بود خوشش بیاد خودش میاد خب اون  طرف مقابل کله خرابم همین فکرو میکنه دیگه بالاخره یه خری باید به حرکتی بزنه و من به این فکر میکنم ک باید سعی کنم بیشتر پیش قدم شم تو آشتی با دوستام و خانوادم من حتی وقتی با اجیم قهرم یه سری تایما اصلااا نمیتونم پیش قدم شم باید تمرینش کنم خیلی حرکت نازیه

 

 



تاريخ : جمعه بیست و ششم شهریور ۱۴۰۰ | 1:22 | نویسنده : من |

واکسن

الان اومدیم واکسن بزنیم وقتی اومدیم هفتادو هشت نفر جلومون بودن الان بیست تا خسته رفتومممممممم خوبه باز صندلی داره خواهر برادرانه امدیم سه تایی دیشبم دوباره هندزفری خریدم امیدوارم این یکی بیشتر دووم بیاره پولام داره میره همش سر همین الکیااا از پیج لباس هم یه مانتو خریدم پنج روزه اومد عالیییی بودددد



تاريخ : دوشنبه بیست و دوم شهریور ۱۴۰۰ | 9:4 | نویسنده : من |

زر زدنای بقیه

یکی از اشناهامون ک خیلی باهم خوبیما ولی یهو گفت تو خوب درمیاری اندازه ی یه دانشجو معلم درمیاری واقعا جا داشت بگم خودت اینقدر در میاری؟؟ اصلا به شماها چ هرچقدرم رو‌روند رشدم تاثیر نزاره حرفای بقیه بازم حالمو بد میکنه باز باعث میشه بترسم. از اینکه واقعا ایندم قراره پول خوبی داشته باشه میترسم تا یه حدی بیشتر نتونم پیش برم چون سیستم اونقدر پیشرفته ندارم نمیدونم شاید به سیستم پیشرفتم نیاز نباشه ولی باعث شد من پر شم از تردید اشغال من دلم میخواد کار کنم این تنها هدفیه ک دلم میخواد زنده بمونم وگرنه حتی مردنم برام مهم نیست دلم میخواد اینقدر جرعتم زیاد بشه ک پاشم برم مشتری یا استخدامیای ساده شرکت کنم دلم میخواد کار کنم این خجالت و اعتماد یه نفس کمو اشغالچ‌بندازم دور 



تاريخ : چهارشنبه هفدهم شهریور ۱۴۰۰ | 23:45 | نویسنده : من |

بامدادشهریوری

دیگه اینسری اینقدر گرسنگی فشار اورد ک‌اومدم سالن دمنوش درست کردم😐😂با نونم گذاشتم بیرون ک حالا یه چیزی پیدا کنم سر و ته شکم عزیزمو در بیارم بچه اینقدر گشنگی نکشه از تنبلی صاحبش 

اهنگ معینو گوش کردم اهنگ گذشته چقدر خوب بوددد یادمه تقریبا اولین اهنگایی ک با گوشی خودم داشتم از معین بود تقریبا ده یازده سال پیش ک کلاس چهارم ابتدایی بودم اهنگرو گوش میکردم گریه  میکردممم قشنگ اسمشو برم پیدا کنم خدایی چی بوده به نظرم اهنگ هم باید محدوده سنی داشته باشه من ده ساله عشقو نمیفهمیدم ولی اصلا اهنگ بد فازی بودددد بددددد😂😂

فک کنم همدم معین بود اره همینه مال سال ۲۰۱۱اس ایول فائزه 😂چقدر شاخ بودم خداییییی😂😂

کنارم هستیو بازم بهونه هامو میگیرم میگم وای چقدر سرده میام دستاتو میگیرم

 



تاريخ : سه شنبه شانزدهم شهریور ۱۴۰۰ | 3:21 | نویسنده : من |

معمولی غیر معمولی

من خیلی وقتا شده احساس کنم خیلیاا از من بهترن از هرلحاظی که بگی هرکیم از خودم کمتر حس کنم احساس میکنم اون اونقدر اعتماد به نفس داره ک اگرم شاید از یه سری لحاظا اونم به نظر من اوکی نیست بازم میره تو سطح بهتر از من خلاصه بعضی وقتا فک میکنم خیلییی لولم پایینه اما همون جایی ک دارم این افکار ات و اشغال و نشخوار میکنم فک میکنم هیچچچچ انسان برتری وجود نداره هرکی تو وجود هرکیییی قطعا یه چیز استثنائی وجود داره حالا تو این بین ادما تقسیم میشن به کسایی که ویژگی های منحصر به فرد خودشونو شناختن و درخشیدن یه سریام یا در اثر تنبلی یا عدم اعتماد به نفس و کمبود شناخت اصلا ویژگی هاشونو نمیشناسن . هرچقدرم بگیم جامعه حرفش مهم نیست بازم بازم حرفای بقیه نگاه ها ممکنه تاثیر بزاره مثل اینکه دیگه شاید کمتر دختری بدون ارایش بره بیرون ک این بدههه واقعا بده چون یه جورایی بعضیا البته دیگه اعتماد به نفس فیس خوب خودشونو ندارن اونم به خاطر خزعبلاتیه ک بقیه میگن .البته من کلا ارایش ن بلدم ن خوشم میاد ک خوبه این بع نظرم 😂😂ولی خب شده خیلیا رو ببینم خط چشم خفن زدن بگم واااای کاش منم بلد بودم ولی خب بازم به نظرم فائزه با همین فیس ساده خودش خوبه میشه امتحان هم کرد اما به نظرم ادم باید بیشتر تلاش کنه با دقیقااا همونی ک هست کنار بیاد و راضی صددرصد باشه ادم باید سعی کنه خودشو دوست داشته باشه خودشو بشناسه این خیلی مهمه وقتی خودمونو بشناسیم و دوست داشته باشیم دیگرانو هم قشنگ تر دوس داریم و حسادت نمیکنیم حسرت زندگی بقیه رم نمیخوریم



تاريخ : سه شنبه شانزدهم شهریور ۱۴۰۰ | 2:16 | نویسنده : من |

ترم 5خر

امروز انتخاب واحد داشتم فاطمم با دوستش برای انتخاب واحد رفته بابل ک بعدش برن بابلسر دریا😶😂

منم مهم ترین هدفم اینه صبح سریع پاشم مانتو هرو تا بازززز تموم نکرده سفارش بدم لعنتیو .

هعی هعی هعی زندگییی من دریا موخامممم😐😂



تاريخ : دوشنبه پانزدهم شهریور ۱۴۰۰ | 0:39 | نویسنده : من |

ایندیگه خیلی وقته نیومدم اتفاق خاصیم نیوفتاده فقططط خواهرم واس دوستش چون بابل واس انتخاب واحدش یه کاری داره میخوان دوتایی باهم بابل بعدم شاید بابلسر من دو سالهههه دریا ندیدم منم نمیبرن😢 اقا یکی  پاشه منو ببره شمال سفر هرحایی غیر اینجاااا دلم سفر میخاد شدیدددد

این چن وقت که پیجای هنریو فالو میکردم همه اینقدررر با معرفت همشون هم فالو‌ میکردن هم فول لایک واقعا از  همه بابت خوبه البته هیچکدومشون دقیقا تو حوزه خودم نیستن 

دیگه یه سفارش از طرف پسرداییم با یکی بود همزمان تو یه تایمممم یعنی جونممم در اومداااا بعضی وقتا کامل علافف و بیکار بعضی وقتا داغونااااا ولی کلا دلم میخواد استخدام بشم به عنوان گرافیست کارمم خیلی خفن شه یه سیستم خفنم بدم دستم همونجام عاشق بشم با یه انسان خفنننن😶😂اصلا از کجا اومدم به کجا به کجا میروی دختررر

 



تاريخ : یکشنبه چهاردهم شهریور ۱۴۰۰ | 0:13 | نویسنده : من |
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.